جدول جو
جدول جو

معنی قابل تمیز - جستجوی لغت در جدول جو

قابل تمیز(بِ لِ تَ)
قابل فرجام. رجوع به قابل فرجام شود
لغت نامه دهخدا
قابل تمیز
فرجام پذیر زبانزد دادگستری فرجام پذیر
تصویری از قابل تمیز
تصویر قابل تمیز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ لِ تَ)
ممیّز. باهوش. باخرد. هوشمند: تفاوت میان ملاحظت دوستان و نظرت دشمنان ظاهرست و پوشانیدن آن بر اهل تمیز متعذر. (کلیله و دمنه).
یکی از بزرگان اهل تمیز
حکایت کند ز ابن عبدالعزیز.
سعدی.
و رجوع به اهل و ترکیبات آن شود، عیاش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اهل تمیز
تصویر اهل تمیز
((~ِ تَ))
هوشیاران، دانشمندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
قابلٌ للإصلاح
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
Repairable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قابل تمیز کردن
تصویر قابل تمیز کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
réparable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قابل تمیز کردن
تصویر قابل تمیز کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
reparable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قابل اصلاح، قابل ویرایش
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از قابل تمیز کردن
تصویر قابل تمیز کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قابل تمیز کردن
تصویر قابل تمیز کردن
придатний для очищення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قابل تمیز کردن
تصویر قابل تمیز کردن
очищаемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قابل تمیز کردن
تصویر قابل تمیز کردن
nadający się do czyszczenia
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قابل تمیز کردن
تصویر قابل تمیز کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قابل تمیز کردن
تصویر قابل تمیز کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
reparável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
reparierbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
naprawialny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
ремонтируемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
মেরামতযোগ্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
riparabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
مرمت کے قابل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
ซ่อมแซมได้
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
inayoweza kutengenezwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
onarılabilir
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
ремонтувальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
可修理的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
ניתן לתיקון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
수리 가능한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
dapat diperbaiki
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
मरम्मत योग्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
reparabel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قابل تعمیر
تصویر قابل تعمیر
修理可能な
دیکشنری فارسی به ژاپنی